6 مروارید و چند روزه بده بد
6 مروارید و چند روزه بده بد سلام گل نازمامان..
مامان فدات بشه الاهی که بالاخره تو 11 ماه و 1 روزگی 6 مرواریدتم در اومد، دندون نیشت از بالا سمت چپ.
لثه های پایینتم بد جور سفید شده و ورم کرده ایشالله زودتر در بیاد که زیاد اذیت نشی.
6 اسفند بود که شب اومدم بخوابونمت دیدم بدنت داغه گفتم شاید به خاطر دندونات باشه سریع بهت استامینوفن دادم خوابیدی،از ترس اینکه یه وقت تبت بیشتر نشه تا صبح نخوابیدم.
هر لحظه تبت بیشتر میشد و من تند تند با تب سنج چک میکردم،تا اینکه رسید به 40 درجه،یه سره هم تو خواب ناله میکردی یا گریه میکردی.
تا اینکه بابایی رو ساعت 7 بیدار کردم هرچند که اونم درست و حسابی نخوابید و کلی تو بغلش گرفته بودتتو ارومت کرده بود.
بردیمت دکتر و کلی دارو داد و شیاف که اگه تبت پایین نیومد برات بزاریم
ولی 3 روز تب 40 درجه ت ادامه داشت همراه با اسهال شدید، طوری که اگه اقراق نکنم بغلت که میکردیم کم مونده بود از داغیت عرق کنیم ،تو این سه روزم هیچی نمیخوردی، فقط شیر منو آب آب آب.
با شیاف و قطره استامینوفن تبتو کنترل کردیم تا اینکه خدارو صد هزار مرتبه شکر خوب شدی، واااای که خیلی روزای بدی بود الانم که دارم مینویسم کم مونده گریه کنم
یه کم لاغر شدی فدات بشم،ولی بازم خداروشکر دیگه همه چی میخورری
الاااااهی هیچ بچه ای مریض نشه،خیلی بده خییییلی
15 روز دیگه هم مونده تا تولد یک سالگیت
باورم نمیشه....چقدر زود گذشت...
اینجا هم همون شبه بده که بیحال تو بغل بابایی هستی
بالاخره یه کم تو روروئکت نشستی
این جاهم داری با عمو وحیدت بازی میکنی و خودتو لوس کردی عمرم
فدای خندیدنت بشم من الاهی
داری با مامان دالی بازی میکنی قشنگم
داری با بابایی بای بای میکنی
این جاهم برای چند ثانیه تونستی بدون کمک وایسی که خودتم ذوق کرده بودی
چشم بد ازش دور باشه.... خیلی خوشحالم که حالش خوووووووب شده
اولین قدمهای کوچولوت هم مبارک باشه
خدا رو شکر که خوب شده
فدای این ناز اومدنش
عزیزم رمز و خصوصی میدم بهت
دارم میرم مسافرت و شدید مشغول جمع کرد چمدونم شاید فراموش کنم سه روزه دیگه تولد ایلیا جونو تبریک بگم پس پیشاپیش تبریکم را بپذیر
