بدون عنوان
سلام پسر قشنگم،سلام قند عسلم ببخشید مامانی اگه دیر میام آپ کنم آخه خیلی منو مشغول خودت کردی عزیز دلم. تو این روزا بازم شبا نمیخوابی و تا صبح بیداری،همین چندشبه پیش بود که از ساعت ١٢ تلاش کردم بخوابونمت ولی ساعت ٧:٣٠ صبح خوابیدی دیگه داشتم از خستگی و بی خوابی متلاشی میشدم ولی وقتی بهت گفتم پسرم چرا نمیخوابی؟ یه قهقهه ای زدی و خندیدی که باور کن به کل خستگی از تنم اومد بیرون. اینم بگم که بیشتر شبا با بابایی شیفتی نگهت میداریم فندق کوچولو خیلی شیرین شدی وقتی که من و بابایی باهات حرف میزنیم و تو میخندی و یه موقع هایی از ذوقت جیغ میزنی دلمون میخواد قورتت بدیم. خیلی خوبه که تو رو داریم ایلیا.. خداروشکر یه خان...
نویسنده :
مامان بهار
19:10